بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 392
گاهی در مسجد اتفاق می افتد که بچه ها در مورد مسئولین مسجد یا جلسات صحبت کرده و به انتقاد از آنها می پردازند و عیب و ایرادات کار آنها را می گویند. می خواستم بدانم آیا این ها از مصادیق غیبیت است یا خیر. لطفا بفرمایید حد و حدود غیبیت کردن چیست؟
دانشجوی محترم: برای روشن شدن بحث بهتر است معنای غیبت و فرق آن را با انتقاد روشن کنیم تا جواب سوال شما مشخص شود.
تعریف غیبت:
عالمان اخلاقی در تعریف غیبت گفته اند: غیبت عبارت است از: بدگویى و پردهدرى نسبت به حیثیت و آبروى افراد، یعنی در غیاب شخصى کارهاى بد و ناپسند شخصی و یا عیوب و نقائص جسمى و اخلاقى او را به گونهاى براى کسانی که او را می شناسند, بازگو کنند که اگر به گوشش برسد، ناراحت شود.
امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) فرموده است: غیبت عبارت است از: ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزى که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوى او، از چیزهایى که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او. ( چهلحدیث ص : 301 )
از روایات بر می آید که غیبت سه رکن دارد:
1 –نخست این که سخنی را در پشت سر کسی بگوید .
2- باید ذکر عیوب پنهان باشد.
3- اگر غیبت شونده آن را بشنود ناراحت شود.(مکارم شیرازی – اخلاق در قران ج3 ص108)
فرق غیبت با انتقاد
انتقاد گفتوگو راجع به عملکرد و موضعگیرىهاى یک مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه است. به عبارت دیگر جدا نمودن خوب و بد عملکرد شخص و شرح محاسن و معایب وى را انتقاد گویند. و از آن جا که مسؤولان در قبال مردم و جامعه باید پاسخگو باشند، انتقاد از آنان اشکالى ندارد؛ ولی غیبت ذکر معایب شخص انسانها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد.
پس بنا براین موردی را که شما ذکر کرده اید اگر قصد کوچک کردن مسوول مورد نظر را ندارید و قصد انتقاد مثبت و سازتده را دارید از مصادیق غیبت حساب نمی شود.
اما اینکه سوال کرده اید که حد و حدود غیبت کردن چیست،اگر در موارد جواز غیبت مشخص شود که در چه مواردی غیبت جایز است، حد و حدود غیبت کردن هم روشن خواهد شد.
موارد جواز غیبت:
1 - فاسق بی حیا، یعنی کسی علنا مرتکب فسق و فجور میشود. غیبت از چنین کسی در مورد کارهای زشتی که علنا انجام میدهد، جایز است.
2 - تظلم مظلوم علیه ظالم؛ یعنی مظلوم فریاد مظلومیت خویش را از دست ظالم بلند کند و بگوید فلانی این ظلم را به من کرده است.
3 - نصیحت مشورت کننده، مثلا اگر کسی میخواهد ازدواج کند، دختر یا پسری را از کسی تحقیق کند. او اطلاعاتی از مورد تحقیق دارد و به مسئله ازدواج مربوط میشود، در اختیار مشورت کننده بگذارد.
4 - نهی از منکر، یعنی غیبت کننده قصدش این باشد که به وسیله غیبتش، غیبت شونده را از عمل خلافش باز دارد.
5 - مبارزه با ریشه فساد؛ یعنی با غیبت، بدعت گذاری کسی را آشکار کند و بدعت در دین را از بین ببرد.
6 - رو کردن دست شاهد دروغگو؛ یعنی انسان در پیش قاضی اثبات کند که فلان شاهد دروغگو است و عادل نیست.
7 - دفع ضرر از غیبت شونده؛ یعنی به وسیله غیبت کردن از کسی ضرر مهمی از وی بر طرف میشود.
8 - در لقب مشهور؛ یعنی ذکر کردن کسی به عیب و نقصی که به آن مشهور شده باشد، (مثل چشم چپ) به قصد معرفی او، نه به قصد عیب گویی و او هم ناراحت نباشد.
9 - باز گویی به یکدیگر؛ بازگویی به یکدیگر؛ یعنی دو نفر از گناه کسی اطلاع داشته باشند، بعد یکی همین مسئله را به آن دیگر بازگو کند. البته بهتر است انسان زبانخود را از این نوع غیبت هم نگاه دارد و به این عمل نفس خود را آلوده نسازد.
10 - در مدعی نسب دروغ؛ یعنی رد کردن کسی که به دروغ ادعای نسبی کرده باشد، مثلا به دروغ بگوید:فلانی پسر من است.( برای اطلاع بیشتر ر.ک:شهید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج 2، ص 280 (غیبت)؛ ناصر مکارم شیرازی، زندگی در پرتو اخلاق، ص 126؛ حسین میرزاخانی، اخلاق اسلامی، ص 65 - 90.)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید